Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 15 (1445 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Eiweiß schaumig [steif] [zu Schnee] schlagen U سفیده تخم مرغ را آنقدر بزنند که سفت شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Ich gehe zum Friseur, um meine Haare schneiden zu lassen. U میروم به سلمانی تا موهایم را برایم بزنند.
so ... wie <adv.> U آنقدر... که
so groß, dass ... U آنقدر بزرگ که ...
Eiklar {n} U سفیده تخم مرغ
Eiweißstoff {m} U ماده سفیده دار
Eiweiß {n} U سفیده تخم مرغ
Klar {n} U سفیده تخم مرغ [در اتریش]
so viele; dass ... U آنقدر زیاد که ... [به تعداد زیادی که ...]
Jemanden zu Tode erschrecken U کسی را آنقدر بترسانند که زهره اش بترکد
keinen Rat wissen U آنقدر بهت زده بودن که نتوانند نصیحتی بدهند
Jemanden volllabern <idiom> U آنقدر حرف میزند که انگاری سرگنجشک خورده [اصطلاح روزمره]
Baiser {n} U شیرینی میوه دار که روی آن سفیده تخم مرغ و شکر می گذارند [نوعی]
Ich habe Bärenhunger. U آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungrig wie ein Wolf <idiom> U آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com